زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

خدا ببخشید

پرنده رو بردم دامپزشکی دکترش امید بهش نداشت اما خب قطره داد

هوا گرم بود روزه هم بودم رسیدم خونه  افتادم دیگه نتونستم حتی قطره پرنده رو بزنم .

افتادم و اونقدر فشارم رفته بود پایین که نشد تکون بخورم چشمام رو باز کردم چند دقیقه به اذان بود یه یه سختی رفتم آشپزخونه و دیگه یه کم حلواشکری و با نان خوردم .‌‌‌دیدم اینطوره حالم خوب نمیشه  لباس پوشیدم رفتم خونه مادرم یعنی انقدر کیج بودم نمیدونم چطور رسیدم اونجا 

دیگه غذا خوردم پسته خوردم آجیل چایی شکلات یه پیتزا نوشابه بستنی 

تا یه کم فشارم تنظیم شد و قند خونم برگشت .

خدا ببخشید من دیگه نمیتونم روزه بگیرم. 

نظرات 4 + ارسال نظر
سمیرا یکشنبه 19 فروردین 1403 ساعت 19:49

حالت خوبه عزیزم؟ پرنده چطوره؟ با قطره وضعیتش فرقی کرده؟

مرسی خوبم
پرنده چشمش فکر نمیکنم بهتر شده قابل تشخیص نیست برام بابد یه کم دیگه بگذره که بهتر بشه .
اما امروز آواز خوند

سمیرا یکشنبه 19 فروردین 1403 ساعت 01:28

قبول باشه، ماشاالله چه روزه پر اجری گرفتی خوراکی ها نوش جونتون برای طوطی، شما تمام تلاشتون رو کردید، ما هم دعا می کنیم، ان شاءالله خدا به طوطی، شفای خیر بده ازت ممنونم که ماشاالله انقدر خوبی دنیا به آدم های خوبی مثل شما نیاز داره

ممنون مهربون

تراویس بیکل یکشنبه 19 فروردین 1403 ساعت 01:10 https://travisbickle4.blogsky.com/

تو این بی پولی پرنده رو بردی دامپزشکی؟؟

اشکالی نداره این پرنده به من پناه آورده بود بابد یه کاری میکردم
از پس اندازم برداشتم بعدم هزینه ش زیاد نشد .

محمد یکشنبه 19 فروردین 1403 ساعت 00:21 http://Easy-cooking.bkogsky.com

خدا میبخشه
متاسفانه خلق خدا مشکل داره

درسته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد