زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

زندگی خانم و اقای مورچه

تلاش برای بهتر شدن من خانم مورچه گازی و همسرم اقای مورچه سیاه

روز آخر سال

میخام یه کم بخوابم بعد بیدار شدم نرده ها رو تمیز کنم و جارو برقی باشم و سفره هفت سین رو بندازم البته سفره هنوز سمنو نداره  امسال کسی برام سمنو نیاورده. شاید مادرم داشته باشه.

مورچه هم نیم ساعت پیش رفت دنبال کار 

کلی روز اومد و رفت نمیرفت جدی  دنبال کار .حالا و اخر سالی که دیگه کار پیدا نمیشه رفت دنبال کار 

خواستم بگم نرو جایی پیدا نمیشه اما گفتم بزار بره همین که دید دستش خالی هست و زشته دم عیدی دید کار همچین بد نیست .

کاش مورچه کار رو دوست داشت اما