ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
یادمه اول دبیرستان یه دوست داشتم خواهرش حسابدار بود بعد میاومد اتفاقهای شغلی خواهرش رو میگفت
بعد اون میگفت من ذوق میکردم خودم رو جای خواهرش تصور میکرد و تصمیم گرفتم برا انتخاب رشته برم حسابداری
اما تابستون اون سال یادمه انگاری بابام اومد دم مدرسه و گفته بود اینو انسانی بنویسید و هر چی گفتم حسابداری
میخام کسی توجه نکرد
خلاصه ما رفتیم انسانی
همیشه حسرتش تو دلم موند
رفتم سر کارای مختلف اما چون مهارت خاصی نداشتم
وکارای الکی پلکی پیدا میکردم
همش حرص میخوردم که اگه رفته بودم اون رشته زندگیم الان این نبود
اخرین شغلم با حقوق یک میلیون و نیم اخراج شدم
زدم به دل دریا و گفتم با اینکه میدونم ممکنه دیر باشه
رفتم حسابداری ثبت نام کردم و امروز اولین جلسه کلاسم بود
ذوق کردم
ایشالا بتونم موفق بشم
ایشالا بتونم زندگیم رو عوض کنم